زاهدا من که خراباتی و مستم به تو چه
ساغر و باده بود بر سر و دستم به تو چه
تو به محراب نشستی احدی گفت چرا؟
من که در گوشه ی میخانه نشستم به توچه
آتش دوزخ اگر بر سر من می ریزند
تو که خشکی چه به من ؛ من که ترهستم
به تو چه
ادامه...
سلام انشالاه خوب باشید خیلی بلاگ را دستی داری من هم یه دونه الله بختکی دارم اگه یه زحمت بدی و توش بیای خوشحال می شم هزارتا. در ضمن تو کارت موفق باشی عزیز. به امید دیدار.
سلام انشالاه خوب باشید خیلی بلاگ را دستی داری من هم یه دونه الله بختکی دارم اگه یه زحمت بدی و توش بیای خوشحال می شم هزارتا. در ضمن تو کارت موفق باشی عزیز. به امید دیدار.
اکی بخشیدمت
وب نازیه